یادمه
چند سال پیش رفته بودیم اردو، یه خونه ی بزرگی بهمون دادن که یه دستشویی
بیشتر نداشت. تازه رسیده بودیم و همه جلو دستشویی صف بسته بودن. یه ده دقیقه
ای تو صف منتظر مونده بودیم که یهو یکی از بچه ها از راه رسید، صف طولانی رو دید و گفت:
چقدر شلوغه؟؟ این چه وضعیه؟ من که سیر شدم :|
گفتم مگه قرار بود چیزی بخوری؟
جمعیت جوری ترکید که نصفشون از دستشویی رفتن فارغ شدن :)
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت