وسط گرما ،تو آفتاب داشتم پیاده میرفتم خونه ، یهو دیدم یکی داره بوق میزنه ، برگشتم خیابون و نگاه کردم دیدم بابام با ماشین رد شد و دست تکون داد . رسیدم خونه، خوابیدم زیر کولر، از بابام پرسیدم چرا سوارم نکردی؟؟ میگه ماشین تازه خنک شده بود اگه سوار میشدی هوای گرم می اومد تو ... :|
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت